اعتیاد به چت و عوارض آن

با عرض سلام به تموم برو بچ اینتری، به اخص بچه های با حال با صفا مشتی وبلاگی و همین طور این چتر من ها سمج که ول معتلند ، بله همینطور که سر تیتر خوندید میخام به چتریستها گیر بدم هرکی موافقه یه یک بده بیاد بالا،اما اول مقدمه ای باید به عرضتون برسونم (امان از دست این مقدمه ها که خسته کننده ترین بخش هر کتاب یا مطلبی هستن)و اما مقدمه از این قرار است که: شاید درصد بیشتر کسای که کامپیوتر می خرن برای بازیهای مشت کامپیوتری است و عده ای که کم هم نیستن برای اینترنت ( زیاد فکرای خوش نکن منظورم چت ، رفتن تو سایتای خیت و بقیه عوامل وابسته به باند تبهکاران است) که بیشترین استفاده از اینترنت تو ایران چت است و کمتر کسی پیدا میشه برای کارهای درست حسابی از اینترنت استفاده کنه و اما دسته ی دیگه کسانی که درصد خیلی کمی رو تشکیل میدن برای کارهای شخصی که با شغلشون سازگار باشه یک پی سی می خرن (که بعد از مدتی اونها هم از راه ، بدر میشن و میرن سراغ اینتر و چت و گیم و...) البته این نظر سنجی که به سمع و نظرتون رسوندم با معاشرت با افرادی که کامپوتر داشتن به دست آوردم(ابن قدر ناخوناتو نخور مقدمه تموم شد)تو این دوره زمونه یک سوال هستش که از هر کسی بپرسی همچین جوابتو بده که جفتک بندازی خوب اون سوال اینه که دوست عزیزم جناب آقای شانپانزه ساکن باغ وحش میشه بگید چت چیه؟(حتی شانپانزه های تو باغ وحشم جواب این سوال رو بلدن طبق خبر گزاری بسیار نا معتبر از یک آدم شیاد و شارلاتان که حتی بعضی از شانپانزه های تو باغ وحشم اعتصاب کردن ، یه خط اینتر پر سرعت برای چت و چک کردن ایمل هاشون در خواست کردن) و همین طور از بغال سر کوچه بپرسی چت چیه همچین تاریخچه یاهو مسنجر رو واست تو جیک ثانیه تفسیر کنه که شاخ دربیاری آره فکر نکن فقط خودت چت یاد داری مش غلام جون ، اما اعتیاد به چت پدیده ای شده که تو این دوره زمونه به وفور پیدا میشه مث نخود کیشمیش همین جور ریخته آدمای که به چت اعتیاد دارن ، اول که یک پی سی می خری جیبات پر پوله هی فرت فرت بازی کامپیوتری می خری هی زرت زرت کارت اینترنت می خری میری تو چت چهار صد تا ای دی دخترو کون به کون میکنی میری تو روم ها هی پرسه میزنی یکی رو پیدا میکنی هی واسش تایپ میکنی هی تایپ میکنی تا شاید یه دختر باشه آخرشم میبینی که حسن آقا ماست فروش سر کوچتون بوده که با ای دی زنش صغری خانوم امده داره چت میکنه بعد از چت که خسته میشی میری ( چشم قشنگ، بیا جلو ، بیا بیا، یه کم دیگه یه کم بیشتر ، حالا یواشکی که کسی نفهمه اینو بخون)تو سایتهای خیت خیت،ایکس ایکس ایکس،بد بد بدا، هی میری عکسای ( ... ) نگاه میکنی، بازم پته تو بریزم رو آب ؛ نصفه شب آنلاین میشی با بروبچ خلاف چت می کنی کم کم بقیه آفلاین میشن ولی تو هنوز آنلاینی چشم بهم میزنی می بینی که صبح شده اونوقت تازه خوابت میگره، میری لالا، کار و بار که یوختی شب و روزت یکی میشه ساعت درونی بدنت قاط میزنه بعدا کم کم بی پول میشی حساب بانکی رو مث یخچال خونت خالی میکنی، فرش زیر پات همه و همه چیز رو میزنی به کون چت ، تازه زنت طلاقت میده اولا: اگه ازدواج کرده باشی ، دوما: بد بخت باید پول مهریشم بدی ، می خاستی روز اول به حق چهار هزار تا ای دی که درست کردی سکه مهرش نکنی ، اونوقته که می فهمی راه گریزی نداری ، مث این آدمای معتاد که به بافور و بنگو تریاکو و هشیشو هزار کوفتو زهر مار دیگه ای معتادن جناب عالی به چت اعتیاد پیدا کردی،قرض قوله می کنی به گدایی میفتی آواره کوچه و خیابونا میشی اون کسای که پول ازشون قرض کردی رو دق میدی تا یک کارت اینترنت به خودت تزریق کنی، اونوقت که لش شدی لشتو از خیابونا جمع می کنن میندازنت توی قعر دنیای سیاهی که لردولدمورتم اونجا لنگ انداخته ، این خلاصه ی بلاهای بود که با اعتیاد با چت به سرت میاد این یادداشتای پایینو که بخونی دلت از زندگی سیر میشه پی سی تو با تموم اون همه دل خونی ، قرضو قوله که خریدیش از پنجره اتاقت شـــــــــــــــــــوت ، شترق تو کوچه (خوش بحال گدا سر کوچه صاحب یه پی سی مفت و مجانی میشه )

حالا واسه جیگر خونیت این قسمت رو به صورت یه میز گرد تو تلوزیون ها که هر روز می بینی در آوردم تا با حرس هر چه بیشتر بخونی ( بیشین بینیم با واسمون میز گرد تک نفره راه انداخته)اما چه کسانی در این میز گرد هنر نمای می کنند اول خودم که به نقش راوی در خدمتتون هستم نقش دوم چناب آقای مجری که این نقش رو هم خودم ایفای نقش می کنم و اما بشنوید از نفر سوم که این بار هم بازم خود خودمم جناب آقای پروفسور داش مصطفی.

و حالا بشنوید نه بخونید از مجری برنامه :

با عرض سلام خدمت بینندگان عزیز(خوانندگان عزیز ) اما اعتیاد به چت عوارض دیگه ای ام داره بغییر از اونهای که جناب (راوی) در قسمت بالا گفتن این هفته در خدمت جناب پروفسور و روانشناس داش مصطفی فارق التحصیل شده از دانشگاه کمبریج انگلستان دارای بیستا دکترا واسه دست گرمی، هشتاد تا کارشناسی ارشد و افتخار نشر ، ای یک نه هزار تا مقاله درباره فزیک اتمی و پلاسما نانو و همین طور دریافت کننده یه هفت هشت تا هم اسکارو نوبلو... ولی متاسفانه ایشون هنوز سیکلشون رو  نگرفتن که با افتخاراتی که در بالا ذکر کردیم احتیاجی به این مدرک تحصیلی نیست ، ایشون عوارض چت رو براتون دسته بندی کرده و یکی یکی رو مورد بررسی قرار می دن اگه سووووالی داشتین می تونید با شماره تلفن روبرو تماس بگیرین سه صفر صفر، صفر، صفر  امیدوارم ما رو از نقطه نظراتتون محروم نفرمایید کانال رو عوض نکنید بعد از پیامهای بازرگانی در خدمتتون هستیم.

(دلنگ دلونگ دلنگ:کارت اینترنت گل بخیر ، می توانید از چت کردن خود بیشتر لذت ببرید، بدون پروکس لیلی ، باسرعتی به سرعت پنجاهو شیش کی قابل برابری با سرعت خره حسام بیک خان و همینطور دارای استاندارد جهانی ایزو چهارصد هزارو دو بقیه شو بدو ... تحت لیسانس مش قضنفرآنلاین آی اس پی ده بالایها عرضه شده در تمام دهات های اطراف ، ما را به خاطر بسپارید کــــــارت ایــنــتــرنت گــل بـخیـر)

 خوب لیدی اند جونتر من های عزیز با عرض سلام مجدد خدمت شوما دوستان عزیز، ما این هفته با جناب آقای پروفسور داش مصطفی با تموم افتخارات علمی که قبلا اشاراتی بهشون داشتیم می خاهیم عوارض های ناشی از چت رو براتون مفصل نه چون وقت نداریم ،ها چی بلندتر صحبت کن بله، تهیه کننده هی با این گوشی ، که تو گوشم است ، هی ور میزنه ، میگه وقت نداریم زوده زود برنامه           رو تموم کن میگه اگه برنامه طول بشه ، حقوقمو نمیده  خیلی خوب بابا خودشو کشت بچه میترسونه ، این عوارض رو خیلی کم جناب پروفسور براتون توضیح میدن ،جناب پروفسور لطفا مرگ من ،منو از نون خوردن ننداز منو با این تهیه کننده چپ ننداز فقط پنج دقیقه و پنجاهو هشت ثانیه و شیش صدم ثانیه وقت داریم بعدشم بی نهایت دقیقه پیام بازرگانی داریم همشونم این پیام بازرگانی کارت اینتر نت گل بخیر هستش (یاد اون روزای که تلوزیون ایران هنوز آدم نشده بود پیام بازرگانی وسط فیلما معنی نداشت ، بزنن به تخته چه فیلمای گلی هم بود حالا )

مجری:خوب من یه تایمر دارم که تهیه کننده خریده تایم میگیرم راس پنج دقیقه و پنجاهو هشت ثانیه و شیش صدم ثانیه برنامه مون تموم میشه یک دو سه شروع شد ،جناب پروفسور بفرمایید.

پروفسور: با عرض سلام خدمت شما مجری عزیز و همینطور سلام عرض میکنم خدمت شما خوانندگان عزیز و همین طور سلام مخصوص به تما اهالیه محل به تموم برو بچ سوپری بغالی شوفری و یــــه سلام چربو چیلی دار، خدمت حسن آقا ماست فروش (ببین سلام مخصوص حسن جون بهت کردم از این به بعد ماست مارو همچین چربیشو یه کم حال بده ) بله ما تایم کم داریم بله هوا چقدر خوبه این روزا واقعا پرواز پرندگان زیباست من گل را دوست دارم من درخت سر کوچه مون را دوست دارم جغد شومی بر سر خانه ما هو هو می کند و نشانه بد خبری را به ارمغان می آورد بله بله بله و اما قصه خاله سوسکه از این قرار بود که ...

مجری:جناب پروفسور این چیزا چیه می گید بریم سر اصل مطلب.

پروفسور:بله خوب ما تایم کم داریم بریم سر اصل مطلب خدمتون بگم که تاریخ عقدو عروسی و ایناهارو بزاریم به عهده خانومها .

مجری:(در گوشی )جناب پروفسور اون اصل مطلب رو نمی گم منظورم این اصل مطلبه.

پروفسور:بله بله منظورتون رو متوجه شدم بله ما تایم کم داریم بله بله بله ما یه شاخه نباتو یه جلد کلام الله مجید و پنج هزارتا سکه ، چی ، طلا ، نه بابا ما از این پولا نداریم، سکه پنج تومنی مهر میدیم از این بیشترم حرفشو نزن ،میخای پاشم برم تا دخترت بی شوهر بمونه ، چی خیال کردی خوب پول ندارم آقا طلا بدم خوفه اینجوری عروس گلم، اصلا هر چی عروسی سبکتر باشه برایه خود زوجین بهتره زود تر می تونن از هم سر سه سوت جدا بشن.

راوی:جناب مجری با دو دست هی میزنه تو سرش چون تهیه کننده هی داره تحدید به مرگش می کنه.

مجری:جناب پروفسور مرگ من برید سر اصل مطلب منظورم موضوع برنامه این هفته همون اعتیاد به چت است به تایم ما پنجاهو هشت ثانیه و شیش صدم ثانیه بیشتر نمونده .

پروفسور:بله متوجه شدم جناب آقای مجری بله بله بله من باید به این نکته اشاره کنم که واقعا خیلی جالبه بسیار نقطه نظر فیلسوفانه ای هم است که زمان آقا این زمان چقدر زود میگزره .

مجری:جناب پروفسور بگزریم بریم سر موضوع برنامه.

پروفسور: هان سر ، سر چیه ، سر موضوع برنامه کجاست که ما بریم بالا سرش ، اهان فهمیدم سرش رو بریدن.

راوی :مجری با یه هفت تیر به سبک کابوی ها طرف جناب پروفسور گرفته.

مجری :هــــــــــــــــــــــــــــا من دارم رو به قبله میشم جناب پروفسور بچسب به موضوع برنامه، زود باش تا نزدم ناکارت نکردم.

پروفسور: بله متوجه شدم احتیاجی به خشونت نیست عزیزم ، سه سوت واست تموم عوارض رو میگم ، موضوع این برنامه چت و عوارض آن است خوب ما عوارض رو به سه دسته تقسم می کنیم؛

راوی: اما این جناب پروفسور با چنان سرعتی شروع به تحلیل تفسیر کرده که نگو

پروفسور: دسته اول: خوب این عوارض ، عوارض جانی نام دارند که اگر دنبال دختر زیاد باشید به سرتون میاد اگه یه دختر پیدا کنید و تو چت جوابتون رو نده که خودتون رو پایه کامپیوتر خاک به سر میکنید از عوارض (...)که نگو از ایدزو جزامو شلو کور شدن بگیر تا انواع بیماریهای میکروبی ، شیمیایی و از این قبیل عوامل .

دسته دوم:که به عوارض روحی روانی مشهورند. و بیشتر افرادی که با چت سر کار دارند بنا به درصد استفادشون از چت از این بیماریها رنج میبرند (هر کی هشری بازیش بیشتر هشرش بیشتر ) که این خودش به مرور زمان باعث از دست رفتن قوای فکری از قبیل خلو چل شدن ، منگول شدن ، شاسکول شدن ، فراموشی ، بی خوابی افسردگی و انواع خودکشی ها و... خلاصه جونم برات بگه که زیادن هر جور دردو مرض فکری تو این عالم  هست از طریق چت به سرتون میاد.

دسته سوم: که این دسته مادر هر چی بدبختی است که باعث و بانی اصلی آمدن بلاهای بالا به سر آدم است ،به این دسته عوارض مالی یا مادی می گن که من درباره این مبحث چندین کتاب به رشته نگارش رسوندم که اسمشون به ترتیب ( اینترنت ، پول داری و هشری بازی های اولیه /چت جارو برقیه غول آسای پول/صد راه طلای برای دیرتر بی پول شدن/اعتیاد به چت ، بی پولی و خودکشی)که کتاب آخری واقعا آدم رو تحت تاثیر قرار میده و در اون سرگذشت افرادی رو می خونید که چقدر آدمای درست حسابی بودن اما حالا در قید حیاط نیستن روحشان شاد و یادشان گرامی باد (چه آی دی های که برای همیشه آفلاین نشدن /چه کسای که به گوشه ی تیمارستانها و در به در خیابان ها که نشدن چه زنانی که بیوه نشدن چه مردانی که بیوه نشدن و چه کودکانی که بی سر پرست نشدن و هزاران چه و چه، اما راستی چرا نشدن حالا خودمم موندم ) واقعا ارزش این کار هارو داره بابا ول کن تا کی می خای در کون یاهو مسنجرو رو لیس بزنی.

مجری: تموم شد دیگه خوب از اول اینارو می گفتی هی خودش رو به کوچه علی چپ میزد حالا نیازی به خشونت نیست اسلحه رو غلاف می کنم.

راوی: لازم به ذکر که این اسلحه تفنگ آبپاش بوده.

مجری:جناب پروفسور زری ، وری ، چرتو پرت دیگه ای رو ندارید که تحویل ملت بدید.

پروفسور: نه دیگه دوست عزیز اه راستی چرا شما این قیافه ای شده اید ، هان اه چرا کفشت تو دهنت مث آدامس داری می جویی ، موهات چرا مث این برق گرفته ها شده و لباسات چقدر شبیه این گدا سر کوچمون شده چیکار کردی با خودن آقای مجری درگیری با خودت داشتی.

مجری :هیچ چیز نشده اصلا اتفاقی نیفتاده فقط این تهیه کننده لطف فرمودن ، منو زهره ترک کرده وقتی تایم برنامه  تموم شد یه تانگ در گوشی در کرده ، دیگه هیچ چیز نشده خوب خوانندگان عزیز دیگه عرضی ندارم من اگر بخام دفعه بعد با جناب پروفسور پیرامون یه مبحث دیگه ای براتون تحلیل و تفسیر کنم باید از همین جا اول برم سی سی یو بعدم یه ماه برم تست هشو و تیمارستان و این قبیل مکان های اعصاب درمانی هر چی تهیه کننده بده باید خرج دوا درمون کنم .

پروفسور: به امید یه میز گرد دیگه بدرود.

راوی : یه بادی به اون هنجره ی طلایی تون بندازین و بعد این جمله زیر رو بخونید.

مجری: تـــا بــــرنـــامـــه بـــعـعـعـعــد خدا نگهدار.

راوی: بابا ول کنید راوی راوی فقط داش مصطفی بابابای بای.