کجا همی روی ای دل بدین شتاب کجا...

 

ای دل گر از آن چاه زنخدان بدر آیی

هر جا که روی زود پیشمان بدر آیی

هش دار که گر وسوسه ی نفس کنی گوش

آدم صفت از روضه رضوان بدر آیی

 

می خواه و گل افشان کن از دهر چه می جویی

این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می گویی

مسند به گلستان بر تا شاهد و ساقی را
لب گیری و رخ بوسی می نوشی و گل بویی