هیچ خیالی نیست...

با اعصاب گوه میای خونه هی حرسهیچ خیالی نیست اینو بخور ، هی خط نشون واسه اون یکی بکش ، روزنامه ی امروز چی نوشت فلانی بهم چی گفت، گور بابای هر چی نامرده ولش کن این همه حرس خوردنو ، یه شیرجه بزن تو کاناپه یه سیگار برگ زیر لب آتیش کن هی بکش تا دل هر چی با مرامه خنک بشه، لب به لبان فنجون قهوه که با کمی شیرو شکر با هم قاط شدن یه شلپ بیا بالا، روزنامه ی نیویورک تایمز  هم زیر دستت ، لبهایی آکنده از پوزخندهای مرموز و نگاه کردنای به سقف ، اون وقت فرو برو تو کاناپه ، یه پک عمیق به سیگار ، پوووووف رو سرت یه ابر از دود سیگار برگ (چقدر کلاس بالا) ، یه تسیبح برمی داری هی با خودت صد بار اینو می گی  (گور بابای هر چی نامرده ) ( اه چرا بی کلاس شد ) حالا یه نفس راحت آخیش راحت شدم ، ذهنم مثل یه کاغذ خط خطی که یه پاکن بیفته به جونش سفید شده بای.

-----پاورقی---------------

1-اصلا سیگاری نیستم اصلا

2- تو عمرم یه بارم چشمم به روزنامه ی نیویورک تایمز نیوفتاده

3-قهوه ام اصلا با شیرو شکر دوست ندارم
۴- این عکسم از وبلاگ سحر خانوم برداشتم

نظرات 1 + ارسال نظر
یاسین پنج‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 04:43 ب.ظ

بابا ایول چقدر قشنگه وبلاگت بیسته راستی گور بابا ملت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد