برای اینکه یک روز بیفتید دنبال یه توپ پلاستیکی و با پاهاتون اون رو لگد مال کنید ، یه عده جمع میشید و با هم به دو گروه مخالف تقسیم میشید ، وقتی که توپ گرد برای اولین بار افتخار برخورد با سمهای مبارک شما رو کسب کرد ، اینقدر بهش لگدو اردنگی می زنید که بدبخت بعضی وقتها بادش در میره ، یا وقتی از دست شما ها به شاخه ی درختی پناه می بره و شماها هم نامردی نکرده اینقدر لنگ کفشو چوبو سنگ بهش پرت می کنید تا دوباره از اون بالا بیافته پایین ، و وقتی افتاد پایین از روی عصبانیت یه لگد بی رحمانه بهش می زنید ، اونم اونقدر ازتون فاصله می گیره که دیگه به این اسونی ها دستتون بهش نرسه و میره کنجی و باهاتون قهر می کنه ، اون وقت مجبورید یا یکی رو بفرستید دنبالش که با خشم برش گردونه یا این که یک رهگزر اونو بل اجبار باهاتون آشتی بده و با یک اردنگی اونو براتون بفرسته شما ها هم با سم های آماده و ورزیده منتظرشید که ازش یک پذیرایی دلچسب بکنید ، برای اینکه اونو از وسط یک جفت آجر یا یه چهار چوب آهنی ردش کنید از هیچ گونه تلاشی فرو گزار نیستید ، همیشه وقتی حریفتون اونو تو تور دروازه تون می کبونه با عصبانیت به جدول کنار خیابون می کبونیدش اصلا به فکر پوست نازکش نیستید که ممکنه آسیب ببینه و وقتی اونو به تور دروازه ی حریفتون می کبونید اونو بر می دارید و از خوش حالی با یه لگد به هوا پرتش می کنید تا ارتفاع خوشحالی تون رو به حریفتون نشون بدید. آخه این رسمشه ، وقتی یکی به زور بخواد اونو از شما بگیره و قانون جنگل تون رو زیر پا بگزاره خطا کار محسوب میشه و توپ بیچاره رو مجبور می کنید که جلوش یه عالمه آدم صف بکشن و شما هم پشتش وایستین تا بهترین لگدو نثارش کنید و یا این که اینقدر بهش ظلم می کنید که نمی گزارید حتی یه نفرم بهش دست بزنه و اگه کسی این جرم رو مرتکب بشه خطا کاره و دوباره مجبورش می کنید که یه عده آدم جلوش صف بکشن و ... .
وقتی که پیرو فرسوده میشه بجای اینکه مثل بقیه چیزها که با بی رحمی می ندازید دور بندازیدش دور اما از وسط نصفش می کنید و می کشید رویه یه توپ نو و جدید تا بازم طعم لگدهای شما رو بچشه .
اینقدر نامردی در حق یه توپ جای شرم داره والا .
به نظر شما این دنیا مثل یه گل کوچیک نمی مونه ... (البته از این دیدگاه)
سلام دوست عزیز.واقعا وبلاگ قشنگی دارید.اگه وقت کردید به کلبه حقیر ما هم سر بزنید.خوشحال می شم.ممنون.
خدانگهدار
NOPE IT'S NOT IT